ضربالمثلی وجود دارد که میگوید: ( مواظب آرزوهای خود باشید چون ممکن است برآورده شوند.)
این ضربالمثل به هنگام انتخاب همسر و ازدواج نیز صدق میکند. ویژگیهایی که سبب شده شما عاشق همسرتان شوید میتواند ظرف تنها چند سال شما را دیوانه کرده و از او متنفر سازد.
در ادامۀ مطلب مثالهایی آمده است که این واقعیت را به تصویر میکشد. یعنی ویژگیهایی که مطلوب و مثبت به نظر میآید، با گذشت زمان میتواند موجب خشم و انزجار شما از همسرتان شود. دربارۀ راهحلهای هریک از موقعیتهای زیر با همسرتان گفتگو کنید. چنانچه هریک از این موقعیتها در ازدواج و زندگی شما بیفتد چه کار خواهید کرد؟
“سارا” در ابتدا به این دلیل به “رضا” علاقهمند شده بود که او در شغل خود بسیار پرکار و سختکوش بود و مدام در شغلش ترفیع میگرفت و پیشرفت میکرد. پس از پنج سال سارا از این شکایت دارد که شوهرش را نمیبیند و او تمام وقت و انرژیاش را صرف شغلش میکند. رضا به این شکایت همسرش چنین پاسخ داده است که من در کار و شغلم بسیار جدیام و از تو میخواهم که وقتی کارهای باقیماندهی دفتر را به خانه میآورم شکایتی نداشته باشی و اعتراض نکنی. برای این زن و شوهر که با چنین مشکلی مواجهاند چه راهحلی پیشنهاد میکنید؟ آیا ممکن است همین مورد در رابطه و ازدواج شما نیز پیش بیاید؟
“حسام” همان روز اول که ” ستاره” را دید عاشقش شد. ستاره در یک رستوران کار میکرد. پنج سال است حسام از این موضوع که مردان دیگر در آن رستوران به همسرش نگاه میکنند عصبانی است. ستاره از شغل و درآمد خود بسیار راضی است بهعلاوه وقتی تصمیم گرفتند ازدواج کنند از این موضوع هیچ صحبتی نبود و او هرگز به شوهرش قول نداده بود که از شغل خود استعفا دهد. برای این زوج چه راهحلی را پیشنهاد میکنید؟ آیا ممکن است نظیر همین موضوع در زندگی شما رخ دهد؟
“فائزه” به این دلیل به “میلاد” علاقهمند شد و با او ازدواج کرد که میلاد حس شوخطبعی خوبی داشت. پس از پنج سال فائزه از این موضوع شکایت دارد که شوهرش هیچ مسئلهای را جدی نمیگیرد و آنقدر دلقکبازی در میآورد که هرگز نمیشود دربارۀ مسائل جدی با او صحبت کرد. میلاد فکر میکند که فائزه بیش از حد خشک و جدی است. راه حل پیشنهادی شما برای این دو چیست؟ ممکن است نظیر این اتفاق را شما هم تجربه کنید؟
“مبینا” عاشق نقشه، طرحها و برنامههای بلندپروازانهای بود که “سعید” برای ازدواج و آیندهشان داشت. پس از پنج سال سعید هنوز مشغول نقشه کشیدن برای آینده است و این مبیناست که کار میکند تا صورتحسابها را پرداخت کند. سعید همچنان از او میخواهد که صبور باشد. پیشنهاد شما برای این زوج جوان چیست؟ شما هم ممکن است در این شرایط قرار بگیرید؟
طبع آرام و خلقوخوی ملایم “تینا” همانی بود که “مسعود” به منظور شروع زندگانی پرکار و پرزحمت خود به دنبالش میگشت. پس از پنج سال مسعود، تینا را متهم میکند که بیش از حد تنبل و خانهنشین است و طرح و برنامهای برای آینده ندارد و فاقد حس بلندپروازی است. تینا در پاسخ به این اتهام مسعود میگوید: اوست که خود را بیدلیل و بیش از حد زحمت میدهد و خسته میکند و تلاش بیهوده در این دو روزۀ عمر چیزی نیست که او از زندگی خود میخواهد. راهحلی که به ذهنتان میرسد چیست؟ آیا ممکن است شما هم دچار این مسئله شوید؟
پس از پنج سال “سروش” از “ناهید” میخواهد که پول کمتری صرف لباس و لوازمآرایش بکند. پاسخ ناهید این است که زیبا بودن خرج دارد. راهحل پیشنهادی شما چیست؟ ممکن است این موضوع در زندگی شما هم اتفاق بیفتد؟
“پرستو” در ابتدا عاشق اسرارآمیز بودن و مرموز بودن “سامان” شده بود. سامان به پسرهای (خلاف و اراذل) شباهت داشت اما پرستو از این رفتار بسیار خوشش میآمد و هیجان زده بود. پس از پنج سال پرستو از این موضوع شکایت دارد که سامان با دوستانی است که او زیاد به آنها اعتماد ندارد و قسمت اعظم روز را در مکانهایی به سر میبرد که پرستو هیچ شناختی از آنجا ندارد. سامان هرگز پرستو را در جربان آمدورفتهایش نمیگذارد. او فکر میکند پرستو بیش از حد متوقع است و او را زیر ذرهبین گذاشته است. راهحل پیشنهادی شما به این دو عزیز چیست؟ ممکن است این ماجرا برایتان پیش بیاید؟
“فرناز” عاشق شجاعت و شیوۀ ابراز وجود “پویا” شده بود. پس از پنج سال فرناز از این موضوع شکایت دارد که شوهرش بیش از حد مغرور و ازخودراضی است و مانند یک زیردست با او و دیگران رفتار میکند. پویا ادعا میکند که این موضوع واقعیت ندارد و او فقط همت، اراده و پشتکار بالایی دارد و معتقد است که انسان میبایست برای رسیدن به آنچه فکر میکند درست است بجنگد و مبارزه کند. راهحل پیشنهادی شما برای این دو نفر چیست؟ آیا ممکن است شما هم در زندگی دچار این مشکل شوید؟
“امیر” به این دلیل عاشق “سودا” شده بود که سودا خیلی او را دوست داشت و به او توجه میکرد. تلفنهای مکرر سودا سبب میشد امیر احساس ارزشمندی بکند. پس از پنج سال امیر از این موضوع شکایت دارد که از سؤالهای بیش از اندازۀ سودا مبنی بر اینکه کجا بوده، با کیبوده، چه کسی رو دیده و… احساس خفگی میکند. سودا میگوید قصد کنترل کردن او را ندارد و علاقهمند وکنجکاو است تا دربارۀ زندگی و کارهای روزانهی شوهرش مطالبی بداند. راهحل پیشنهادیتان برای این دو چیست؟ آیا امکان دارد شما نیز با همسرتان به این مسئله برخورد کنید؟
باخواندن مثالهای فوق شما میتوانید میزان رضایت خود از رابطهتان را در سالهای آتی پیشبینی کنید.
بیندیشید اگر هرکدام از موارد بالا در زندگی شما پیش آمد، چگونه رفتار خواهید کرد؟ بهدنبال راهحلی باشید که بتوانید بهترین عملکرد را از خود نشان داده و با آرامش مسئلهای که ذهنتان را درگیر کرده حل کرده و با رضایت به رابطهی خود ادامه دهید.