همۀ ما افرادی را در زندگی خود دیدهایم که نظم و برنامهی خاصی برای خود دارند.
هر لحظه آماده هستند و میدانند چه کار باید بکنند، سردرگم نمیشوند و از کار گرفته
تا تفریحشان اصولی و از قبل آماده شده است. این افراد متفاوتتر، باهوشتر و یا نابغه
نیستند، تنها تفاوت آنها با ما در برنامهریزی میباشد. این افراد برای تمام ساعات و روزها
برنامهریزی کردهاند و کاملا طبیعیست که سردرگم نیستند چرا که آمادگی و آگاهی لازم را نسبت
به کارهایی که انجام خواهند داد دارند.
وقتی برای کارهای روزانه برنامه دارید خیالتان راحتتر میباشد چرا که هر ساعتی که از راه
میرسد برنامهاش از قبل تعیین شده وآمادهی اجراست. داشتن برنامه موجب میشود تا انسان
در زندگی آرامش، نظم و حوصلهی بیشتری داشته باشد. اگر برنامهریزی اصولی انجام دهیم
خواهیم دید چقدر زمان آزاد داشتیم که متاسفانه تلف میشده و همیشه از کمبود وقت گله
داشتیم، پس داشتن برنامه اولاً به ما در داشتن نظم و آمادگی کمک میکند دوماً سبب میشود
تا از وقتهای تلف شده بهینهتر استفاده شود و هم اینکه میتوانیم به تمام برنامههای خود راحتتر و
با دقت بیشتری رسیدگی کنیم.
برنامهریزی را مثل یک دوست ببینیم که میخواهد ما را در رسیدن به اهداف و کارهایمان یاری کند، او
آینده را میبیند و میتواند ما را به خواستههایمان نزدیکتر کند.
برنامهریزی نه تنها برای افراد بلکه برای سازمانها نیز بسیار مهم و تأثیرگذار است، آمادگی برای
آینده و کارهایی که باید انجام شود مستلزم یک برنامهی مرتب و فکر شده است تا به یک سازمان
و کارکنانش کمک کند با جدیت بیشتری برای آیندۀ کاریشان تلاش کنند.
روزی را که هیچ برنامهریزی برایش انجام ندادهاید با روزی که از قبل برنامه داشتهاید را مقایسه کنید:
روز اول هرچه پیش بیاید را انجام میدهید، شاید درصد بالایی از کارها بیهوده باشد ولی چون
برنامهای ندارید آنها را انجام میدهید و در پایان روز زمانیکه میخواهید کارهای روزانه را یادداشت کنید،
متوجه میشوید عملاً هیچ کار مهم و مؤثری در راستای اهدافتان انجام ندادهاید و هرچه که بوده در لحظه
تصمیم به انجامش گرفتهاید و در نتیجه روزی آشفته و شلوغ را پشت سر گذاشتهاید.
حالا روز دوم را بررسی کنید:
برای هر ساعت از روز برنامهریزی دارید و می دانید چه کاری باید انجام دهید. با آرامش خیال و نظم
کارتان را پیش میبرید و میدانید که آن کار مفید و مؤثر است چرا که از قبل به آن فکر کرده و تصمیم گرفتهاید
که در برنامهتان زمانی را به آن اختصاص دهید.
در پایان روز زمانی که کارهای روزانه را یادداشت میکنید نگاهی به برنامهریزی که انجام داده بودید میکنید
و مطمعناً احساس شادی و رضایت خاطر خواهید کرد که طبق برنامه جلو رفته و کارهایتان را به انجام رساندهاید.
شما با برنامهریزی خود را به اهدافتان نزدیکتر میکنید و همین امر سبب میشود تا احساس رضایت و
اعتمادبهنفس بیشتری نسبت به خود داشته باشید، وقتی بتوانید طبق برنامهریزیتان جلو بروید به
تواناییهای خود اعتماد بیشتری پیدا میکنید و در مسیر اهدافتان انگیزۀ بالاتری را پیشه میکنید.
از مزایای برنامهریزی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
نظم بیشتر در کار و زندگی
تسلط بیشتر روی کارهایی که برای اهدافمان مفیدند
احساس اعتماد به نفس و آرامش خاطر
استفاده بهینه از اوقات فراغت با برنامه ریزی
حذف کارهای غیر ضروری و انجام کارهای ضروری و مؤثر
تحقق اهداف شخصی
پیشرفت در کار گروهی و…
مراحل تصمیمگیری در برنامه ریزی
برآیند نسبتاً کلی از مراحلی که برای فرایند تصمیمگیری در متون مختلف طرح شده است را میتوان در موارد زیر خلاصه نمود:
اطمینان از وجود نیاز به تصمیم
تعیین معیارهای تصمیمگیری
تشخیص میزان اهمیت معیارها
کشف راه حلها
ارزیابی راه حلها
انتخاب بهترین راه حل
موانع برنامهریزی:
در بعضی مواقع ما انسانها از برنامهریزی کردن میترسیم و از آن اجتناب میکنیم، انگیزۀ لازم را نداریم و بی حوصلهایم، چون در موارد قبلی دچار شکست شدهایم، برای رفع این حالت از برنامههای آسان و کوچک شروع کنیم، برنامهریزی روزهای اول را ساده بگیریم تا با انجام آنها ترس درونیمان از بین برود و بتوانیم برنامهریزیهای بلندمدت را پیش ببریم.
یادمان باشد که در هنگام برنامهریزی حتما زمانهایی را به استراحت کردن اختصاص دهیم، این امر را غیر ضروری و بی ارزش تلقی نکنیم چرا که بدون داشتن استراحت نمیتوانیم در مراحل بعدی به موفقیت برسیم. یکی دیگر از معایب خستگی حین انجام مراحل برنامهریزی آن است که از کیفیت کار شما میکاهد و باعث میشود شما تمام توجهتان را به پایان کار متمرکز کنید بدون آنکه به آنچه باید دقیقاً انجام دهید توجه داشته باشید. به یاد داشته باشید گاهی مقصد در طول مسیر است نه در انتهای آن.
تعادل داشته باشید و نسبت به برنامهریزی که کرده و تصمیمی که گرفتهاید متعهد بمانید: اگر شما در انجام برنامه متعهد و جدی نباشید دیگران نیز شما را جدی نخواهند گرفت، البته این به این معنا نیست که متعصب شوید بلکه با جدیت و تلاش طبق برنامهتان جلو بروید. اگر اشتباهی مرتکب شدید بپذیرید و از دیگران عذرخواهی کنید. داشتن تعادل کمک میکند کارتان را بهتر انجام دهید و دیگران از کنار شما بودن و همکاری با شما لذت ببرند.
ممکن است هربار که شما برنامه ریزی کردید اطرافیان وظایف جدیدی را به شما محول کرده و در برنامۀ شما خلل ایجاد کنند، بنابراین «نه» گفتن را بیاموزید تا از برنامههایتان دفاع کرده و به انجام آنها بپردازید.
مثبت بودن را فراموش نکنید. زمانی که در حال برنامهریزی هستید تنها به موفقیت فکر کنید و به شکستهای احتمالی توجهی نداشته باشید.
یادتان باشد برنامه ریزی تان به نحوی باشد که از صمیم قلب دوستش داشته باشید. اگر شما برنامهریزی خود را بپسندید و حس خوبی از آن بگیرید به روند نتیجهگیری شما کمک قابل توجهی خواهد کرد.
تصاویر ذهنی دقیق و واضح تر از اهداف موفقیت شما را افزایش میدهد. سعی کنید تمام آنچه ممکن است در طول مسیر اتفاق بیفتد برای خودتان ترسیم کنید.
با این ذهنیت که همه قرار است به شما کمک کنند تا با برنامه جلو بروید و به اهدافتان برسید، پیش نروید. روی تواناییها و قدرتهای خود تمرکز کنید تا با تلاش خودتان به خواستهها و اهدافتان دست پیدا کنید.
برنامه ریزی راهی است برای نظم دادن به کارها، اصولی کردن روند زندگی و کار، نزدیک شدن به اهداف و حرفهای بودن. درست است که برنامه داشتن کمکهای قابل توجهی به ما میکند اما چیزی وجود دارد به اسم همّت و اراده که بسیار مهمتر از برنامهریزی میباشد، تا زمانی که شما اراده نکنید که به موفقیت برسید تمام برنامهریزیها بیهوده به شمار میروند، پس قبل از شروع برنامهریزی همت کنید تا با انگیزۀ بالا برای رسیدن به موفقیت و خوشبختی تلاش کنید، در این صورت برنامهریزی یاور شما میشود تا رسیدن به اهدافتان را سرعت ببخشد.