طوری که این تفاوت برای آزمودنی ملموس بود. برای نیمی از آزمودنی ها، محققین کار را به
طور کامل توضیح داده و پس از پایان کار، پول را پرداخت می کردند. در مورد نیم دیگر، محقق صحبتهایش را
برای پاسخگویی به یک تماس نامربوط و غیرضروری قطع میکرد و بابت آن عذرخواهی نمی کرد. در هر دو مورد او پول
را به آزمودنی ها پرداخت کرده و از آنها میخواست پول را بشمارند و محل را ترک کنند.
اگرچه تماس بیمعنا تنها ۱۲ ثانیه طول کشیده بود، برخورد گستاخانه محقق (عدم عذرخواهی
او از حاضرین)، تا حد زیادی از تمایل آزمودنی ها به برگرداندن مبلغ اضافی، کاست. در حالی که ۴۵ درصد گروه معمولی
مبلغ اضافی را بازگرداندند، تنها ۱۴ درصد گروهی که تماس در آنها اتفاق افتاده بود، این کار را انجام دادند.
با تنها چند ثانیه گستاخی، تعداد مشتریان صادق دو سوم کاهش پیدا کرد.
اریلی، از برخورد گستاخانه به عنوان انگیزهای برای انتقام گیری یاد می کند. “او با من گستاخانه رفتار کرد،
پس من حق دارم که مابقی پول او را بر نگردانم.”. تغییر رفتار می تواند به طریق مختلف در زندگی واقعی آشکار شود.
ممکن است مشتریان شکایت کنند، جواب گستاخی را با گستاخی بدهند، ناخرسندی خود را برای عموم به نمایش
بگذارند یا سعی کنند به تلافی رفتار ضعیف شما از راههای دیگری بهره برداری کنند. اگر شرکت بدشانس باشد، این مشتریان
بد خلق توانایی و انگیزه لازم را برای خلق چیزی دارند که به دست افراد دیگری (غیر از دوستانشان)برسد.
محقق تلفن را جواب داد، ولی فورا بابت آن از حاضرین عذرخواهی کرد، تغییر چشمگیری در نتیجه حاصل شد:
گروهی که بابت اختلال و تماس از آنها خواهی شده بود، و همان میزان مبلغ اضافی را بازگرداندند
که گروه بدون تماس تلفنی بازگردانده بودند. عذرخواهی تاثیر رفتار گستاخانه را خنثی کرد.
شگرد تاثیر خارق العاده ی مغز
از عذر خواهی نهراسید
آزمایش ساده اریلی، آنچه را متخصصین خدمات مشتری از آن آگاهند، تایید میکند:
یک عذرخواهی ساده از شدت عصبانیت مشتری می کاهد. گاهی اوقات شرکتها و کارکنان آنان
در قبال عذرخواهی، مقاومت می کنند که این امر، اشتباهی آشکار است. چنانچه از مشتریان عذرخواهی نشود، به جنگیدن و مخالفت خود ادامه میدهند
و شاید کار به شکایت قانونی یا ضبط و پخش ویدیوی نشاندهنده نارضایتیشان هم بکشد. تکنیکهای نورومارکتینگ را فراموش نکنید.
سبد خرید شما در حال حاضر خالی است.