داشتن فرزند و بزرگ کردن او بسیار شیرین و لذتبخش است.
زمانیکه میخندد و یا در آغوشت پناه میگیرد احساس خوشبختی لحظهای رهایت نمیکند. تو فرزندت را دوس داری، میخواهی همیشه بخندد و خواستههایش برآورده شود، اما برخی از چیزهایی که او طلب میکند برایش مناسب
نیست. او رشد میکند، بزرگ میشود و وارد جامعهای بزرگ خواهد شد. آنجا
دیگر تو هر لحظه کنارش نیستی تا ببینی چه میخواهد تا برآورده کنی. این خلاء او
را آزار خواهد داد، شخصیتش دچار بحران و مشکل خواهد شد. توقعات بالایش به او ضربه خواهد زد؛ پس این
وظیفهی توست که از همین امروز به او آموزش دهی تا بتواند تشخیص دهد کاری درست است یا نه. به او یاد بده همیشه حق با او نیست و قرار نیست
طلب کردنیها را بدون چون و چرا بهدست آورد. او را آماده کن تا برای خواستههایش از زور و قهر
و دعوا یاری نگیرد. به خاطر داشته باش شخصیت والای فرزندت به تربیت تو بستگی دارد.
کودک ما نمیداند خواستهاش درست ومنطقی است یا نه. پس ما بهجای اینکه تمام گفتههای او را قبول کنیم که مبادا
ناراحت شود باید به او آموزش دهیم تا بتواند تشخیص دهد.
وقتی کودک چیزی از شما طلب میکند، ابتدا خواستهاش را آنالیز کنید تا تشخیص دهید این خواسته منطقیست یا خیر. در صورتی که خواستۀ بهجا و منطقی بود او را به خواستهاش برسانید ولی در غیر اینصورت تسلیم نشوید. خواستۀ غیرمنطقی نباید پاسخی مثبت دریافت کند، او را به این مسأله عادت دهید.
برای مثال: کودک از شما میخواهد او را در آغوش بگیرید. خب این یک خواستۀ منطقی و عاطفی است اما اینکه او ساعتها شما را کنار خود نگه داشته و اجازه ندهد به دیگر کارهایتان برسید آنچنان منطقی نیست. به خواستهاش تن ندهید.
ممکن است کودک وقتی از رسیدن به خواستهاش ناامید شد شروع به جیغ و داد و گریه کند که در اینصورت دو حالت برای شما پیش میآید:
دلتان برایش میسوزد و نمیتوانید ناراحتیاش را تحمل کنید سریعا او را آرام کرده و قول میدهید خواستهاش برآورده شود.
عصبانی میشوید نمیتوانید صدای کودک را تحمل کنید، ازاینرو او را تنبیه میکنید.
هر دو روش به نظرم بینتیجه بوده و اشتباه است: در چنین مواردی عمل به خواستهی کودک سبب میشود او نقطهضعفی از شما را ببیند و همیشه از آن استفاده کند، لوس بار بیاید و عادت کند برای هر مسئلهای اگر بهانهگیری کند نتیجه خواهد گرفت. و روش دوم نیز سبب میشود زمانیکه کودک شما در حالتی از ناراحتی است دچار خلاء عاطفی شده و ضربهی روحی ببیند، تنبیه کردن در زمانیکه کودک آشفته است برای همیشه در ذهن او حک شده و باعث ایجاد پرخاشگری و رفتار تند با دیگران در سنین بالاتر میشود.
بهترین روش در چنین مواقعی سکوت و بیتفاوتی است. فرض کنید او را میبینید ولی صدایی نمیشنوید. کاملا آرام و صبور رفتار کنید، کودک را از خود نرنجانید و در صورت امکان توضیح مختصری به او بدهید تا متوجه مخالفت شما شود.
شما میتوانید بین خود و فرزندتان الگویی رمزدار داشته باشید که فقط خودتان از آن آگاهید. با یک منطقکودکانه که او هم بتواند درک کند، رمزی را برای خود برگزینید و از آن رمز استفاده کنید تا کودکتان متوجه خطایش شود.
برای مثال اگر در بین جمع یا وسط مهمانی شروع به درخواستی غیرمنطقی کرده و لجبازی کرد با اشاره به موضوع رمزتان به او یادآوری کنید که این هم مانند همان مسئله اشتباه است و نتیجه نخواهد داد.
یادتان باشد زمانی که کسی پیش شماست حتی یک نفر، کودک خود را تنبیه نکنید، سرش داد نکشید و مراقب روح لطیف و شخصیتش باشید.
شیوهی تربیتی شما نباید تند و خشن باشد و همینطور نباید بیش از اندازه نیز عاطفی برخورد کنید چرا که تربیت فرزندان امری بسیار مهم و حساس است و والدین بایستی محتاطانه رفتار کنند تا کودک در آرامش، با منطق و آگاهی رشد کرده و پرورش یابد.
بر اساس تحقیقاتی که در زمینه نحوه برخورد با کودکان انجام شده، محققان به ۴ شیوه تربیت دست پیدا کرده اند:
۱- محبت کم، محدودیت کم
۲- محبت کم، محدودیت زیاد
۳- محبت زیاد، محدودیت کم
۴- محبت زیاد، محدودیت زیاد
در توضیح این چهار روش میتوان گفت: شما باید واکنش متعادلی داشته باشید تا بتوانید در تربیت فرزندتان نتایج مطلوبی را به دست آورید.
هریک از والدین ابتدا باید ببینند خودشان با کدام روش تربیتی راحتتر هستند و بهتر میتوانند فعالیت کرده و کارها را به انجام برسانند سپس تصمیم گرفته و پیش بروند.
یادتان نرود که کودکان از نصیحتهای طولانی فراری هستند و هیچ نتیجهای هم از آن نخواهند گرفت پس سعی کنید با نثار کردن عشق و هدیه دادن آرامش فرزند خود را به سمت خوشبختی سوق دهید.